قاضی ی خوب عدالت خواه است با عـدالـت دل او همـراه است
گرچه در مصـدر قـدرت باشد از غم و درد همه آگاه است
منصف و نرم زبان و خوش روی در سر و کار به خلق ال... است
نه غروری است به حرف و عملش نه اسیر زر و مال و جاه است
همـتش گرچـه بلـند است ولی دست حرص و طمعش کوتاه است
مثل شیری است که بی واهمه از نقشه ی گرگ و هم روباه است
هرکجـا هـم نتـوانـد کـاری بهر مظلوم دلش پر آه است
«آبیا» قاضی اگر نیست چنین فاسدی بوالهوس و گمراه است
بهر ظالم سبـب دلگـرمیـست بهر مظلوم غمی جانکاه است
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |